کد مطلب:28273 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:126

منذر بن جارود












1410. أنساب الأشراف: امام علی علیه السلام در نامه ای به منذر بن جارود كه فرماندارش در اصطخر[1] بود، هنگامی كه به وی خبر رسید كه در ثروت ها گشاده دستی می كند و به آن كه می خواهد می بخشد، چنین نوشت: «خوبی پدرت، مرا درباره تو فریب داد. گمان می كردم تو از شیوه و رفتار او پیروی می كنی؛ امّا آن گونه كه از تو به من رسیده، پیروی هوا و هوس را رها نمی كنی، گرچه به دینت آسیب رسانَد، و به [ سخن ]خیرخواهان، گوش فرا نمی دهی، گرچه خالصانه خیرخواهی كنند. به من خبر رسیده كه كارهای بسیاری را بر زمین می گذاری و برای سرگرمی و تفریح و صید، بیرون می روی و در ثروت خداوند، نسبت به بادیه نشینان قبیله ات گشاده دستی می كنی، گویا میراث پدر و مادر توست.

به خدا سوگند، اگر این گزارش ها درست باشد، شتر قبیله ات و بند كفش هایت از تو بهترند. خداوند، لهو و لعب را نمی پسندد و خیانت به مسلمانان و تباه كردن كارهای آنان، خداوند را به خشم آورَد، و كسی كه چنین است، شایسته نیست كه با او مرزها پاسداری شود و ثروت های عمومی، گردآوری گردد و امین اموال مسلمانان قرار گیرد. هر گاه نامه ام به تو رسید، نزد من بیا».

منذر، نزد امام علی علیه السلام آمد و گروهی از او شكایت كردند كه سی هزار[ سكّه ]از بیت المال برداشته است. امام از او سؤال كرد. وی انكار نمود. او را سوگند داد، ولی سوگند یاد نكرد. سپس او را زندانی كرد.[2].

ر. ك: ج 12، ص 340 (منذر بن جارود.









    1. اصطخر، معرّب استخر و از شهرهای قدیمی فارس است. پایتخت شاه دارا فرزند داراب آن جا بود و آثار بزرگی در آن است. فاصله این شهر تا شیراز، دوازده فرسنگ است (تقویم البلدان: 329).
    2. أنساب الأشراف: 391/2، نهج البلاغة: نامه 71، تاریخ الیعقوبی: 203/2.